در زندگی مواقعیست که آرامش داشتن غیرممکن به نظر می رسد، از بیماری تا تصادف رانندگی و حتی حوادثی به مراتب تلخ تر که باعث می شود از نظر روحی مچاله شویم، اما چرا باید آرامش مان را تحت هر شرایطی حفظ کنیم؟

 

اضطراب داشتن: به معنای از کارافتادن عقل و شعور است

روی دیگر آرامش، اضطراب است وقتی پر از اضطراب هستیم، واکنش هایمان کاملا تخرب کننده است و وضعیت را از چیزی که هست برایمان بدتر می کند، وقتی اضطراب داریم عقل مان از کار می افتد و فرقی ندارد یک فرد احساسی یا منطقی باشیم، در هر صورت همانند احمق ها دست به عمل می زنیم.

 

اضطراب داشتن: تنفر آور است

آیا تا به حال یک فرد مضطرب را از نزدیک دیده اید؟ کوچک ترین حرفی که می زند باعث تنفر و انزجار اطرافیان می شود، هیچ دوستی ندارد و هرکسی حتی اگر بخواهد او را درک کند، و حقیقتا هم وضعیت او را بفهمد باز نمی تواند جلوی واکنش ناخودآگاهش را بگیرد. مضطرب بودن تهوع آور ترین اخلاقیست که یک نفر می تواند داشته باشد.

 

آرامش داشتن: در وضعیت های بحرانی

اما در مقابل آیا فردی را دیده اید که در سخت ترین لحظات زندگی آرامش خودش را حفظ می کند و وضعیت را کنترل می کند؟ در چنین شرایطی میزان آسیب کاهش می یابد، و چنین فردی در نظر دیگران جذاب و قابول قبول به نظر می رسد،در واقع چنین فردی به بهبود وضعیت کمک می کند.

 

آرامش داشتن: در اوج بیماری یا درد

فرقی ندارد اگر حمله عصبی داشته باشی، یا پر از درد جسمی، در هر صورت باید آرامش و متانت خودت را حفظ کنی، و فعالیت های روزمره و عادی زندگی ات را ادامه دهی. چنین چیزی امکان پذیر است عقل ما می تواند خودش را از بقیه بدن جدا کرده و در دژ مستحکمی به اسم آرامش پناه بگیرد و از درد، ناله و رنجش مصون باقی بماند.

 

در نهایت فراموش نکن که آرامش، اولین اصلیست که هر کسی باید رعایت کند. فرقی ندارد احساسی باشی یا منطقی، زن باشی یا مرد، دیوانه باشی یا سالم، بیماری جسمی داشته باشی یا در سلامت کامل، در بدترین و وحشتناک ترین موقعیت ها باشی یا در جایی امن، در هر صورت مم به رعایت این اصل هستی، و البته باید آنقدر آرامش را تمرین کنی که در مواقع بحرانی کنترل خودت را از دست ندهی.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها