شاید بهتر باشد به جای کلمه مدیتیشن از مهندسی دنیای درون و بیرون استفاده کرد. شما وقتی مدیتیشن می کنید، در همان ابتدا چشمان تان را می بندید یعنی 80 درصد محرک های بیرونی را کاهش می دهید، تمام اشیا و پدیده های بیرون از بین می روند و دنیای درون تان واقعی تر از هر چیز خارجی می شود.

دنیای درون را به روشنی مشاهده می کنی

وقتی از دنیای بیرون جدا شدید، یعنی دیگر جامعه، خانواده، فشار ها و قرار داد های اجتماعی از بین می روند، گذشته تان ناپدید می شود، خود قدیمی تان از بین می رود، و در لحظه حال قرار میگیرد، جایی که به روشنی می توانید احساسات و افکار و الگو های تکراری را مشاهده کنید، تک تک احساسات و افکار را مثل ترافیکی بی انتها مشاهده می کنید، و متوجه می شوید که چرا قبلا به شیوه ی خاصی رفتار می کردید.

 

سیم کشی عصبی مغزتان را دستکاری می کنید

علوم اعصاب، یا نوروساینس می گوید، که شخصیت ما تشکیل یافته از ارتباطات عصبی مختلفی است که در گذر زمان تقویت شده است، مغزتان از میلیون ها سلول عصبی تشکیل شده است که برای انتقال داده و پیام نیاز دارند تا براساس الگو های خاصی به یکباره روشن شوند تا در شما احساس، فکر، یا رفتار تازه بروز کند.

وقتی مدیتیشن می کنید، و نیت خاصی را در ذهن دارید، بعضی از سیم کشی های عصبی مثل استرس، افسردگی و . را تضعیف می کنید، و برخی های دیگر را به دلخواه خودتان تقویت می کنید در نتیجه دیگر به راحتی گرفتار احساسات و افکار وسواسی نمی شوید.

 

دنیای درون تان را می سازید

زندگی ممکن است از شما یک فرد استرسی، مضطرب یا افسرده ساخته باشد، فردی که اعتماد به نفس لازم ندارد، احساس قربانی بودن می کند و دائما شکست میخورد. وقتی این احساسات و افکار هر روز تکرار شود، شما باور می کنید که یک احساس خاص هستید، دیگر تفاوت خودتان و احساسات را متوجه نمی شوید شما تبدیل می شود به خود گناه یا استرس یا هر احساس دیگری.

وقتی مدیتیشن می کنید تفاوت احساسات و افکار، و خودتان را متوجه می شوید، فرمان زندگی را در دست میگیرید، و درون خودتان آدمی را می سازید که همیشه دوست داشتید باشید.

ممکن است در این دنیای درونی جلو تر رفته و حتی تصوراتی را هم وارد سیستم عصبی تان بکنید، یعنی زندگی مد نظرتان را با تمام جزئیات، تصور می کنید،مثلا برای خودتان ویلایی مجلل تصور می کنید، برای خودتان روابط مختلف را تصور می کنید، و . این فرایند را وقتی به قدر کافی ادامه می دهید ذهن تان از الگو های تکرار فکر و عمل، تبدیل به قطب نمای آینده می شود و شما را برای رسیدن به خواسته ها یاری می کند.

 

دنیای بیرون تان تغییر می کند

آدم مضطرب، حوادث و تجربیات اضطراب آور را به سمت خودش می کشاند، فرد خوشحال خوشحالی بیشتر را به زندگی اش وارد می سازد. در دنیای کووانتوم، همه ی ما انرژی هستیم، و با هر فرکانس و موجی همساز باشیم همان را به زندگی خود جذب می کنیم. توجه داشته باشید که فیزیک کووانتوم ثابت کرده است که 98 درصد شما ماده نیست، انرژی است، بدن تان از اتم ساخته شده است و اگر به اتم ها خوب دقت کنید متوجه می شوید، که بیش از 90 درصد اتم ها را میدان های الکتریکی و فضای خالی تشکیل می دهد.

توجه داشته باشید که دنیای بیرون تان، نیز همه و همه تماما از اتم تشکیل شده اند، به عبارتی شما انرژی هستید و دنیای بیرون تان نیز دارای انرژی است. حالا چه می شود اگر انرژی شما با انرژی خواسته هایتان در دنیای بیرون همساز باشد؟ شما قادر خواهید بود مثل آهنربا آن را به سمت خودتان جذب کنید.

 

ذهن شما امواج الکترومغناطیسی تولید می کند

همچنین اگر به مغزتان توجه کنید متوجه می شوید، که شبیه به همان امواج الکترومغناطیسی را که دستگاه های الکتریکی، از قبیل ماهواره، رادیو و . تولید می کند در مغز شما هم در پنج سطح آلفا، تتا، بتا، گاما و دلتا تولید می شود، ذهن شما دارای امواج الکترومغناطیسی است هر فکر یا احساس شما به بیرون موج می پراکند!

وقتی مدیتیشن می کنید، امواج ذهنی تان را از سطح بتای بالا به آلفا تغییر می دهید، و روند مهندسی درون تان را آغاز می کنید،بعضی ها می گویند شما در چنین شرایطی به هوش جمعی متصل می شوید، یعنی آگاهی تمام انسان ها در جهان.

به هر حال در چنین شرایطی می توانید انرژی تان را روی یک نقطه و خواسته متمرکز کنید، و با انرژی خواسته هایتان در دنیای بیرون همساز شوید و آن ها را به سمت خود بکشانید.

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها