یکی از فیلم های جالبی که تا بحال دیده ام، فیلم ماتریکس است. در این فیلم مفاهیم عجیب غریبی زیادی مطرح می شود و خیلی ها سر در نمی آورند که دیالوگ ها و بطور کلی داستان فیلم چه معنایی می دهد؟ هر منتقدی حرفی می زند و خودش هم سر از نقد هایش در نمی آورد. اما اگر با آموزش های مدیتیشن آشنا باشید، متوجه می شوید معانی نفهته در فیلم چندان هم پیچیده نیست.
در ادامه تعدادی از دیالوگ ها را تحلیل می کنم تا با حقیقت نهفته در آن آشنا شوید:
حقیقت: اگر به دنبال تغییر (خم کردن) واقعیت زندگی ات هستی نباید به دنبال چیز های بیرون از خودت باشی، صرفا کافیست درون خودت را تغییر دهی تا زندگی بیرونی ات هم تغییر کند.
حقیقت: یعنی وقتی تغییر کردی و با پتانسیل های بیشمارت آشنا شدی، نیازی نداری برای رسیدن به چیزی تلاش کنی، همه چیز با یک اراده و تصمیم اتفاق می افتد و نقش تو تنها مشاهده کردن هست.
ماتریکس یک سیستمه نئو. سیستم دشمن ماست. اما وقتی داخلش هستی، اطرافت رو نگاه می کنی چی میبینی؟ بیزینسمن ها، معلم ها، وکلا، نجارها. افکار زیادی از مردم که ما می خوایم نجات بدیم. اما وقتی شروع می کنیم به نجات دادن، این مردم هنوز بخشی از سیستم هستن و این سیستم اونارو تبدیل به دشمنان ما میکنه. تو باید بفهمی، بسیاری از مردم برای جدا شدن از سیستم آماده نیستند.
و خیلی از اونا معتاد بهش هستن، ناامیدانه وابسته به سیستمند، برای همین برای حفظ این سیستم می جنگند.
حقیقت: مردم اطراف ما گرفتار سیستمی هستند که "ذهن ناخودآگاه" نامیده میشه و 95 درصد ذهن رو تشکیل میده.یعنی 95 درصد عقاید،رفتار، عادت ها، و حتی حرف هایی که میزنیم اختیارش دست ما نیست و توسط خانواده و جامعه "برنامه ریزی" شدیم تا به شکل خاصی رفتار کنیم، درواقع توی "خواب"(ناهوشیار) هستیم و بصورت اتوماتیک وار زندگی می کنیم و هیچ درک درستی از حقیقت زندگی نداریم، وقتی توی چنین خوابی هستیم، بیدار شدن ازش و دیدن واقعیت زندگی دشواره مگر اینکه از این چرخه ی ناهشیار و برنامه های تکراریش نجات پیدا کنیم.
درباره این سایت