اگر مطالب وبلاگ را بطور کامل خوانده باشید می دانید که تصمیم گیری چه قدرتی به دنبال خودش دارد، کافیست حقیقتا در یک لحظه برای رسیدن به چیزی مصمم شوید، آنوقت تمام قابلیت های درونی تان برای رسیدن به خواسته تان بسیج می شود و شما قدرت و توانایی لازم را پیدا می کنید. مشکل اینجاست که دلیل نرسیدن ما به آرزو هایمان عدم تصمیم گیریست، یا اینکه تصمیماتی میگیریم که حقیقتا به آن باور نداریم.

 

تصمیم گیری

تصمیم گیری می تواند در عرض یک ثانیه، شما را تبدیل به یک فرد دیگری بکند و از شما شخصیت دیگری بسازد، بدون تلاش و برنامه ریزی ذهن ناخودآگاه و بدون انجام هیچ روش یا تکنیکی.  علاوه بر این اگر تصمیم شما حقیقی باشد اراده لازم را درون شما بوجود می آورد و شما از همین لحظه شروع می کنید به رسیدن به خواسته هایتان.

تصمیم گیری دقیقا مانند غول چراغ جادو عمل می کند، تمام قابلیت ها و پتانسیل های درونی تان را حول محور خواسته اصلی تان آزاد می کند، قابیلت های که تا دیروز درون بدن تان خاک می خورد و شما از آن بی خبر بودید. چنین حرفی شعار نیست و اگر حقیقتا یکبار قدرت تصمیم گیری را تجربه کرده باشید با تمام وجود تصدیقش می کنید.

چطور تصمیم بگیریم وقتی پر از تردیدیم؟

در اینجا دوست دارم از سخن عارف بزرگ هندی، سادگورو استفاده کنم که به نظرم بهترین روش برای کسانی است که پر از تردید هستند و از نظر روحی فلج شده اند. سادگورو می گوید برای اینکه بتوانید تصمیم درستی بگیرید باید از جامعه، خانواده، محیط، زمین و زمان کنده شوید و بدون هیچگونه فشار، عقده، کینه یا اضطرابی دست به تصمیم گیری بزنید و تصمیم تان هرچه بود حتی تا پای مرگ به آن متعهد باقی بمانید.

همانطور که می دانید تنها راه رسیدن به خواسته هایتان، تعهدی است که بعد از تصمیم گیری بوجود می آید. تعهدی که باعث بشود شب و روز، و سال های سال از عمرتان را پای یک چیز یا خواسته بگذارید و در دوران پیری و کهن سالی از تصمیمی که گرفته اید پشیمان نشوید. چرا که تصمیمات ما حتی آن هایی که به ظاهر کوچک و بی اهمیت به نظر می رسند، تاثیراتی بزرگ روی آینده ی مان میگذارد، تاثیراتی که گاهی اوقات شبیه به جاده ای بن بست است و هیچ راه بازگشتی ندارند.

 

خالی کردن ذهن از دغدغه ها

اگر اضطراب داشته باشید، و در همان حین دست به تصمیم گیری بزنید، نتایج اضطراب آور بیشتری را تولید خواهید کرد چون همانطور که می دانید احساس ما، همساز خودش را در دنیای بیرون به سمت خود جذب می کند، احساس خوشحالی، حوادث شادی آور را به سمت مان جذب می کند و اضطراب و کینه، کینه ی بیشتری در زندگی تان تولید می کند.

علاوه بر این درصورتی که گرفتار اضطراب باشید، عقل و شعورتان به طور کامل از کار می افتد و هیچ درست و غلطی را نمی توانید تشخیص بدهید. وقتی ذهن ما پر از دغدغه و آشوب است، تمام چشم و گوش و حواس مان پر از ابر و مه غلیظی ی شود که نمیگذارد واقعیت زندگی را به همان شکلی که هست ببینیم.

خالی شدن ذهن از دغدغه ها را خود شما می توانید انجام بدهید و تاثیرات شگفت انگیزش را در زندگی ببینید، برخی به اشتباه یا درست جذب دارو های روانگردانی می شوند که خود ذهن قادر است آن ها را تولید کند. اگر از چنین افرادی بپرسید بعد از مصرف مثلا DMT چه حسی داشته اید می گویند که انگار پرده ای از جلوی چشمان مان برداشته شد و واقعیت زندگی، اشیا و پدیده ها را همانطور که بود دیدیم، آن ها می گویند لذت بیشتری از حواس پنجگانه شان برده اند یعنی چشم و گوش شان تیز تر می شود و خالی از دغدغه هستند و می توانند زندگی را همانطور که هست و با وضوح و شفافیت بیشتری ببینند و بنابراین لذت بیشتری می برند و سرخوش می شوند.

( برای مطالعه بیشتر روی این پست کلیک کنید)

خالی کردن ذهن و تیز تر کردن حواس پنجگانه هدف اصلی مدیتیشن است، و نیاز به تعهد و تلاشی شبانه روزی دارد تا بتوانید بخش هایی از بدن تان را فعال کنید که باعث شادی و سرخوشی دائمی تان می شود. شما می توانید چنین لذتی را بدون استفاده  مواد روانگردان و تنها با تمرین مراقبه کسب کنید، برای مثال

مراقبه ی غده پینه آل دقیقا همین هدفی را دارد چرا که درست مرکزی از مغز را هدف قرار می دهد که مسئول تولید و دریافت آثار روانگردان هاست. وقتی غده پینه آل تان فعال می شود بدن تان اکستازی طبیعی خودش را تولید می کند و از یک دم و بازدم ساده هم لذت می برید.

تکلیف عملی: تصمیم گیری و تعهد

اگر می خواهید دانش تان را در سطح ذهنی نگه ندارید و در عمل هم آموخته هایتان را تجربه کنید می توانید از روشی که در ادامه معرفی می کنم استفاده کنید، روشی که باعث خواهد شد ذهن تان از دغدغه ها خالی شود و یکبار برای همیشه دست به تصمیم گیری درست در مورد هویت و یا کار هایی که باید در طول روز انجام دهید بزنید و از سردرگمی، نگرانی، و دغدغه و آشوب خلاص شوید.

روش کار به این شکل است که یک ساعت مدیتیشن کنید ( روش انجام را در پست های قبلی شرح داده ام) و خودتان را از محیط، زمان و مکان اطرافتان جدا کنید و در همان حینی که مدیتیشن می کنید و ذهن تان را شفاف و شفاف تر می کنید این سوال را از خودتان بپرسید که " تصمیم من برای ادامه ی زندگی چیست؟" - به هیچ عنوان به دنبال جواب نباشید، شما در این مرحله فقط باید سوال را درون حوضچه ی ذهن تان بیندازید و به هر حبابی که از عمق ذهن تان به سطح می آید و می ترکد توجه بکنید.

وقتی ذهن تان در حالت س و آرامش قرار گرفت، و وقتی از اضطراب و تردید خلاص شدید، می توانید به جوابی که دست می یابید اطمینان بیشتری پیدا کنید در چنین شرایطی وقتی چشم تان را باز کردید باید متعهد به تصمیمی باشید که حین مدیتیشن گرفته اید.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها